شو لباس و بدحجابی در جشن پارک آزادگان بدون حضور ناجا برگزار شد+تصاویر

طي ۲۰ روز گذشته جشنواره اي موسوم به شعبانيه(قنوت انتظار) درپارك بزرگ آزاداگان در جنوب شرقي شهر تهران درحال برگزاري است كه تبليغات وسيع رسانه اي از طريق راديو و تلويزيون و آگهي هاي شهري براي حضور مردم در آن صورت پذيرفته است نهادهاي متولي اين جشن در تبليغات وسيع خود مدعي هستند همزمان با عيد مبارك مبعث، اين جشنواره‌ بزرگ باشعار«انتظار، معنويت، نشاط، سلامت و ورزش»به مدت يک ماه دربوستان آزدگان تهران وبا هدف احياي تفريحات ورزشي، پيشگيري از ناهنجاريها، ساختن هنجارهاي اجتماعي و رفتارسازي در مقوله ورزش همگاني و ايجاد نشاط و پويايي در جامعه، در محل بوستان آزادگان تهران برپا شده است! "

آقامير رئيس سازمان ورزش شهرداري پايتخت برگزاري اين جشنواره در سال جهاد اقتصادي را لبيکي عملي به پيام ولايت خواند و گفت : "در سالي که مقام معظم رهبري از آن به عنوان جهاد اقتصادي نام بردند با انجام کاري جهادي در فرصتي ۱۵ روزه، به اين پيام، لبيکي عملي گفتيم و در راستاي خدمت رساني به شهروندان تهراني گام برداشتيم(!)”



اما گزارشي از سوي هفته نامه يالثارت درمورد اين جشن منتشر شده است كه بسيار قابل تامل و تاسف است:

بهانه تهيه گزارشي که مي‌خوانيد تماسهاي تلفني برخي از شهروندان تهراني بود که با اصرار از هفته نامه يالثارات الحسين(ع) مي‌خواستند براي انعکاس آنچه ايشان از آن تحت عنوان ابتذال تمام و کمال ياد مي‌کردند اقدام کند.


يکي از مخاطبيني که با دفتر نشريه تماس گرفته بود خود را سرهنگ نيروي انتظامي و جمعي يگانهايي معرفي مي‌کرد که در محل مورد نظر براي حفاظت مستقر هستند. وي نيزضمن ارائه توضيح شفاهي در مورد موضوع گزارش اين صفحه، اصرار داشت براي باور آنچه مي‌گويد به محل مورد نظر عزيمت کنيم.

البته مکاني که اين اشخاص از آن ياد مي‌کردند جاي عجيب و غريبي نبود. آدرس آن نيز بسيار مشخص و سرراست بود! : "انتهاي بزرگراه آزادگان، پارک آزادگان، جشنواره بزرگ شعبانيه. "

بعد از اين توضيح کوتاه به احتمال زياد بخش اعظمي از خوانندگان محترم اين گزارش، که از نعمت راديو و تلويزيون بهره مند هستند، متوجه شده اند که موضوع گزارش يالثارت برنامه اي است که هر شب به طور زنده از نهم تيرماه سال جاري از ساعات ۹ الي ۱۲ نيمه شب از شبکه‌هاي سيما پخش مي‌شود و البته تهراني‌ها مي‌دانند از هر فرصت و امكاني هم براي تبليغات به منظور فراخوان شهروندان به اين برنامه استفاده مي‌شود.

ترافيک سنگين، ازدحام فراوان

به هر حال خبرنگار يالثارات براساس وظيفه شرعي، و رسالت رسانه اي، خود را موظف دانست به صداي اعتراض اين شهروندان مقيد پاسخ گفته و به نيت خير آنان احترام گذاشته و بعد از اقامه نماز مغرب و عشاي شب جمعه ۲۴ تير ماه براي بررسي صحت ادعاهاي مطرح شده به محل ياد شده عزيمت کند.

مع الاسف ساعت ۹ و سي دقيقه از محل پل فداييان اسلام رد شده و اندکي بعد با ترافيک سنگين پيش رو مواجه شديم که اولين نشانه‌هاي ازدحام و استقبال عمومي از اين برنامه بود؛ ترافيکي به درازاي چند کيلومتر تا درب ورودي پارک آزادگان!

اولين نشانه‌هاي صحت گزارش مردمي

بالاخره پس از مشقت فراوان موفق به ورود به پارک شديم و از روي علائم و نشانه‌هاي نصب شده به سوي محل برگزاري جشن حرکت کرديم.
طول مسير پر بود از خانواده‌هايي که ضمن حمل تجهيزات به طرف فضاي سبز اطراف، مسير خود را تغيير مي‌دادند. البته تعداد بسيار زيادي از مردم نيز در گوشه و کنار پارک بدون توجه به جشن شعبانيه مستقر بودند.


باکمي دقت در ميان افراد حاضر به غير ازخانواده‌ها گروه‌هايي از برخي جوانان نيز به چشم مي‌خوردند. باکمي تامل در طول مسير حرکت کم کم صحنه‌هايي به چشم مي‌خورد که ياد آور گزارش‌هاي شفاهي شهروندان بود.

به فواصل، افرادي با وضعيتي نامناسب مشغول استنشاق دود قليان بودند! برخي زنان نيز، همه افرادحاضر در اطراف را برادران و محارم خود فرض کرده و خود را از تحمل رنج همان روسري ده سانتي نيز خلاص کرده بودند!

کمي آن طرف تر يک غرفه مربوط به حفاظت نيروي انتظامي بود که توجه انسان را به خود جلب مي‌کرد؛ با اين تصور که احتمالا بايد يکي از شعب ناجا مربوط به طرح ارتقاء امنيت اجتماعي باشد به سمت آن حرکت کرديم تا سروگوشي آب داده باشيم. اما دريغ از يک نفر که محض رضاي خدا آنجا نشسته باشد. از اين وضعيت عکسي تهيه نکردم! دليلش اين بود که نمي‌خواستم به اين زودي جلب توجه کرده و حساسيت‌برانگيز شده باشم. راستش را بخواهيد شرايط موجود به طور ناخودآگاه حسي از ناامني را بر انسان تحميل مي‌کرد.

محيط پارك وسيع و متاسفانه در زواياي تاريك آن به دليل عدم كنترل، اتفاقات ناگوار اخلاقي در شرف وقوع بودكه نه نور كافي براي تهيه تصوير موجود بود و نه شرايط امنيتي اجازه چنين كاري را به خبرنگار يالثارات مي‌داد.

موسيقي مطرب و هلهله مستانه

همينطور که حرکت به جلو ادامه داشت بر تراکم جمعيت و صحنه‌هاي تاسف‌بار نيز افزوده مي‌شد. صداي مبهم موسيقي که از چند صد متر دورتر شنيده مي‌شد اينک تبديل به صدايي مهيب شده بود که همهمه انبوهي از جيغ و سوت و هلهله نيز آن را همراهي مي‌کرد. از روي حجم صدا مي‌شد حدس زد تعداد جمعيت به همان انبوهي است که سيماي جمهوري اسلامي ايران به تصوير مي‌کشد.

در مسير محل برنامه اصلي يک چادر سرپوشيده وجود داشت که صداهايي مشابه همان صداهاي قبلي از آن شنيده مي‌شد.

به زحمت در ميان انبوه جمعيت که به شکل مختلط در حال ورود و خروج از يک درب بودند خود را به داخل چادر رسانديم. شخصي با لباس قرمز مشغول آوازه‌خواني و جمعيت هم مشغول تشويق و بعضا حرکات موزون بودند(!) البته اين وضعيت در حضور تعدادي از برادران حفاظت ناجا انجام مي‌شد که به زحمت مشغول مديريت جمعيت بودند و به طور قطع وقت و امکان آن را نداشتند که به محتواي برنامه و عکس العمل حضار بپردازند.

چه اينکه شايد اصلا به آنها مربوط هم نبود. وضعيت موجود آنقدر نامناسب بود که حتي جايي براي خروج دوربين از داخل کيف هم وجود نداشت و به ناچار از آن محل خارج شديم.

کارناوال پينوکيو!

کمي نزديک به محل برگزاري جشن اصلي کارناوالي مشاهده مي‌شد که بيننده را به ياد کارناوال کارتون پينوکيو مي‌انداخت. بلند گوهايي بزرگ روي آن نصب شده بود و اشخاصي با پوشيدن لباس عروسک با موزيک تند پخش شده از آن بلند گوها مشغول رقص بودند. البته مجري اين کارناوال از همان بلند گو فرياد مي‌زد :" ما امشب مي‌خواهيم اين پارک را بترکانيم! هرکس مايل است دنبال ما راه بيفتد!"

اگر يادتان باشد در کارناوال کارتون پينوکيو هم صاحب آن با همين قبيل کارها بچه‌هارا گول مي‌زد و بعد از تبديل کردن آنها به " درازگوش" از آنها سوء استفاده مي‌کرد.

به هرتقدير با اتکا به اين ضرب المثل که مشت نمونه خروار است دستگيرم شد که در محل اصلي برگزاري جشن بايد چه خبر باشد!

کارت خبرنگاري نه؛ فقط نامه شهرداري!

دقايقي بعد پشت درب‌هاي اصلي محل برگزاري جشن بوديم. جايي که برادران نيروي انتظامي دست‌هاي خود را براي جلوگيري از ورود جمعيت بيشتر حلقه کرده بودند. کارت خبرنگاري را آماده و به يکي از مامورين نشان دادم. او هم گفت که اين کارت به درد نمي‌خورد و فقط با نامه شهرداري اجازه ورود داده مي‌شود.

خواهش و تمنا هيچ فايده اي نداشت. ناچار به سمت يکي ديگر از دربها حرکت کردم و به يکي ديگر از مامورين که از شدت فشار جمعيت صورتش سرخ شده بود مراجعه نمودم! او هم مثل همکار ديگرش همين جواب را داد. بالاخره به او گفتم اصلا بي‌خيال خبرنگاري و نامه! تو که مي‌داني من خبرنگارم و براي کار آمده‌ام؛ يک استثنايي قائل شو و بگذار وارد شوم. او هم اجازه داد تا خود را به محوطه اصلي جشن برسانم.

ازدحامي از اختلاط مرد و زن!

انبوهي از جمعيت! شايد ۶۰ الي ۷۰ هزار نفر مي‌شدند. به قول خودمان جمعيت در بعضي جاها روي سرو کول هم سوار بودند! زن و مرد، دختر و پسر، پير و جوان کيپ تا کيپ روي صندلي‌ها نشسته بودند؛ نه جاي نشستن داشتم و نه ايستادن. مجبور بودم در بين ازدحام و در بين باريکه راهي که بين رديف‌هاي صندلي‌ها بود حرکت کنم. اين درحالي بود كه تقريبا همين تعداد از مردم بيرون از محل اصلي برگزاري جشن مستقر بودند.

رقص دسته جمعي با دعوت غير مستقيم مجري! و چاشني نزاع
وضعيت موجود در حالي تمرکز براي رصد آنچه رخ مي‌داد را برهم مي‌زد که هرز گاهي مجري برنامه (شهرياري ) نيز با دعوت از جمعيت براي همراهي با اجراي يک خواننده به اين آشفتگي مي‌افزود. احتمال مشاهده هر صحنه اي وجود داشت! برخي از زنان و دختران از شدت فوران احساسات به رقص در‌آمده بودند. مردان و پسرهايي هم اطراف آنان بودند که يا همراهيشان مي‌کردند يا تشويق! البته عده اي هم با ولع تمام مشغول مشاهده اين صحنه‌ها بودند.

آشفتگي در قلب جشن شعبانيه و مشاهده اين صحنه‌ها به کنار! تحمل وضعيت وقتي سخت تر مي‌شد که عده اي از افراد به دلايل نامعلوم و شايد...جلوي چشم حضار و خانواده‌ها مکررا به جان هم مي‌افتادند و نزاع مي‌کردند.

ناراحتي و عذاب وجدان متدينين

از همه بدتر اختلاط اقشار مختلف دراين آشفته بازار بود. اراذل و دختران و زنان بسيار بدحجاب از يک طرف و خانواده‌هايي باسرو وضع معقول و موجه از طرف ديگر، زانو به زانوي هم نشسته ومشغول تماشاي اين صحنه‌ها بودند. بيچاره خانواده متديني که با تبليغات صدا و سيما براي شرکت در جشن شعبانيه به اين محل آمده بودند و با اين اوضاع آشفته روبه‌رو بودند!

عده اي که خود بعضا ايجاد کننده اين رخدادها بودند از آن لذت مي‌بردند و برخي ديگر از شرايط موجود در رنج وعذاب. بالاخره شرايط سخت موجود و فشار جمعيت کاري کرد که با تهيه چند عکس از صحنه‌هايي که ضمن انتقال حال و هواي موجود در اين جشن کمتر احساسات عمومي را جريحه دار کند با زحمت محل جشن را ترک کنيم.

مجري : "مردم واقعا بايد قدر چنين برنامه‌هايي را بدانند"

در مسير بازگشت که اندکي فشار عصبي کمتر شده بود و تمرکز خود را به‌دست آورده بودم، صداي مجري برنامه ( شهرياري ) را مي‌شنيدم که ديگر مجري برنامه (احمد زاده) را براي خنده حضار به يك باطري تشبيه مي‌کرد!

در همين بين جملات چند شب پيش همين آقا که از سيماي جمهوري اسلامي پخش شده بود در ذهنم تداعي شد که به طور مکرر از شهردار تهران براي ايجاد چنين فضايي تشکر مي‌کرد و برسر مردم منت مي‌گذاشت که مي‌توانند مجاني از اين فضا استفاده کنند و صداي خواننده‌هايي که را بايد ده‌ها هزار تومان خرج کنند تا به کنسرتشان بروند اينجا بشنوند!

البته مصاحبه راديو تهران با روحاني معروف برخي هيآت مذهبي (حجت الاسلام‌ آقاي شهاب مرادي) نيز برايم تداعي مي‌شد كه به هر دست آويزي چنگ مي‌انداخت تا به تبيين و توجيه برگزاري اين قبيل جشنها بپردازد و البته توصيه‌هاي مشفقانه اش كه برلزوم گسترش چنين فضاهايي تاكيد مي‌كرد!

يک بنر، چند نام و چند سوال از متوليان جشنواره شعبانيه
به هرحال با سري افکنده و دمق ازآن مشاهدات نزديک نيمه شب خود را به درب ورودي پارک رسانيديم. جايي که مشاهده بنر تبليغاتي اين جشن تاسف شب ۲۴ تير ماه را برايمان تکميل کرد. ذيل بنر نام سازمان‌هاي حامي و باني اين جشن مفتضح ذکر شده بود:" سازمان بسيج ورزشکاران، شبکه سوم سيما، شبکه تهران، نيروي انتظامي تهران بزرگ، شهرداري منطقه ۱۵، سپاه محمد رسول الله(ص)، سازمان تربيت بدني، بانک شهر، سازمان رسيدگي به امور مساجد(!) "

آنچه از نهم تير ماه تا کنون در پارک آزادگان و به اسم جشنهاي شعبانيه رخ داده است و ما تنها يك شب از آن را گزارش كرديم، تا نهم مرداد ماه ادامه دارد كه از چند زاويه مورد نقد و اعتراض شديد است.

۱- سيماي جمهوري اسلامي ايران طبق کدام دستورالعمل و براساس کدام شرح وظيفه برنامه اي بي‌محتوا و جلف مانند آنچه در اين مدت برگزار شده را تحت عنوان جشن مذهبي شعبانيه به خورد ملت مسلمان شيعه ايران مي‌دهد؟ آيا پخش موزيک‌هاي تند و غير شرعي پاسخ به اعتراض مردم متدين پس از نماز جمعه ۱۷ تير ماه در سراسر کشور است که از همه نهاد‌ها خواستند تا قانون گسترش عفاف و حجاب را با جديت و تمام وکمال اجرا کنند؟

عملکرد سيماي جمهوري اسلامي ايران در اين چند شب منطبق با کدام يک از بندهاي ۳۱ گانه مربوط به شرح وظيفه اين سازمان است که در قانون گسترش عفاف و حجاب براي آن مشخص شده است؟ آيا سيماي جمهوري اسلامي ايران براساس وظايف دوران انتظار مي‌خواهد با گزارش اين‌گونه برنامه‌ها مردم را براي ظهور حجت خدا(عج) آماده کند؟ يا آنکه به ترويج فرهنگ انتظار بپردازد؟ آيا ذکر چند صلوات و سردادن چند شعر درمدح حضرت بقيه الله(عج) در کنار برنامه‌هايي سراسر هجو و اشاعه دهنده منکر و فساد رافع مسئوليت اين دانشگاه بزرگ است؟ کدام يک از مدعوين اين برنامه از هنر پيشه و خواننده و نوازنده و ورزشکار کلامي در جهت گسترش فرهنگ مهدويت خرج کردند؟

۲- شهرداري تهران با کدام مجوز و براساس کدام شرح وظيفه، محيطي اينچنيني را فراهم کرده است تا بدون هر گونه ضابطه و به شکلي مختلط زن و مرد، دختر و پسر، محرم و نامحرم در يک محل و با آن ازدحام ناخوشايند گرد هم آيند؟ چه کسي به به اين نهاد اجازه داده تا با پول بيت المال با ايجاد فضايي کنترل نشده در واقع به اشاعه فساد و ابتذال و دعوت مردم به رقص و پايکوبي بپردازد؟

شهرداري تهران که بارها به شکل رسانه اي از عدم تامين بودجه براي تکميل پروژه مترو شکايت دارد، با کدام مجوز پول بيت المال را خرج اشاعه منکر و لهو و لعب و ايجاد محيطي امن براي برخي اراذل از خدا بي‌خبر مي‌کند؟ تا درسايه برنامه‌هاي بدون نظارت آن سازمان به آرمان‌هاي انقلاب و خون شهدا دهن کجي عملي شود و فضايي سراسر ‌گناه‌‌آ لود و به دور از معنويت ايجاد کنند؟

۳- آيا نيروي انتظامي به غير از وظيفه مسدود کردن پارکينگ‌ها و ممانعت از ورود حجم بيش از ظرفيت جمعيت به داخل محل برگزاري جشن وظيفه ديگري نداشته و ندارد؟ کدام يک از تجمع‌هاي بعضا مشکوک اطراف محل برگزاري جشن کنترل شده و مي‌شود؟ گشتهاي طرح امنيت اخلاقي که سردار احمدي مقدم مدعي است اين روزها کارشان براثر همراهي مردم تنها به تذکر ختم مي‌شود، کدام يك از محل‌هاي برگزاري جشن به اصطلاح شعبانيه و اطراف و حاشيه‌هاي امن ايجاد شده در كنارآن را کنترل کرده و مي‌کنند؟

از كنار اين «مسئولين» كه عاملين اصلي اجراي چنين افتضاحي به اسم جشن شعبانيه و امام زمان هستند بگذريم لازم است، نهادهايي چون بسيج، سپاه محمد رسول الله، و سازمان رسيدگي به امور مساجد نيز نقش خود در فرايند فراهم کردن محيطي چنين بي‌ضابطه براي انجام فسق و گناه و اشاعه بي‌بند و باري مشخص و تبيين کنند. وبه مردم توضيح دهند كه آيا نام آنان صرفا براي نمايش در بنرهاي تبليغاتي اين جشن درج شده است و يا اين كه اين نهادها واقعا در فرايند اين برنامه نقش آفريني مي‌كنند؟! با عرض پوزش از محضر بقيه الله العظم(عج) در انتظار عذر خواهي و توضيح مسئولين، و جمع آوري وضع موجود هستيم.

راه حل ابتکاری دو دختر در بلژیک برای دفاع از حجاب + عکس

اخبار رسیده از بروکسل بلژیک حاکی از آن است که دو دختر جوان که یکی از آنها مسلمان و دیگری غیر مسلمان است ...

اخبار رسیده از بروکسل بلژیک حاکی از آن است که دو دختر جوان که یکی از آنها مسلمان و دیگری غیر مسلمان است تصمیم گرفته اند در راه حلی ابتکاری از مسأله حجاب دفاع کنند.
این دو دختر جوان به نام های "فاطمه رافی" و "انگ رامبو" تصمیم گرفته اند برای ترویج مد کلاه سر، تلاش کنند. این کلاه حجاب نیست اما تمام سر را می پوشاند و مانع از نمایان شدن موی سر می شود. بر همین اساس این دو جوان یک "بوتیک" مخصوص فروش و عرضه این گونه کلاه ها افتتاح کرده اند.
بدین ترتیب مقامات مربوطه در بلژیک که اخیرا قانونی برای مقابله ب حجاب تصویب کردند نمی توانند با این کلاه برخورد کنند زیرا جزو حجاب‌ها به شمار نمی رود.
 
انگ رامبو" طی اظهاراتی در این باره گفت: هدف ما وارد شدن به بحث و جدل های سیاسی نیست بلکه خواهان دفاع از حقوق زنان هستیم. بنده معتقدم ما نباید با صدور قوانین اینچنینی زنان مسلمان را به حاشیه برانیم. هدف اصلی ما خارج کردن موضوع حجاب از یک بحث سیاسی بوده است. لذا از باب مد وارد شد. نمی فهمم که چرا مقامات و مسئولان ما از "حجاب" می ترسند؟! من مدافع یا مخالف حجاب نیستم، بلکه معتقدم که هر انسانی باید بتواند هر طور که دوست دارد و می خواهد زندگی کند.
گفتنی است بوتیک این دو دختر جوان در مرکز شهر "آنتویرب" در بلژیک قرار دارد.

دارا وسارا

هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا

سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد



چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند

سارای دیگری در ، مهران شده شهیده
دارا کجاست؟ او در ، اروند آرمیده

دوخته هزار سارا چشمی به حلقه ی در
از یک طرف و دیگر چشمی به خون دل ، تر

سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟
دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون

خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمین است

در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار « دارا »

هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند
دارای این زمان با بنزش رود به دربند


 



دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه

در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
در این زمانه ناگه ،‌ چادر « لباس جین » شد

با چفیه ای که گلگون از خون صد چو دارا ست
سارا خود ،‌ از برای ، ‌جلب نظر بیاراست

دارا و گشواره ،‌ حقا که شرم دارد
در دست هایش امروز ، او بند چرم دارد


 



با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم

جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار!!!


 

خرید و فروش دختران نیویورکی + عکس

فروش سازماندهی شده دختران نیویورکی به پدیده ای رایج در این شهر تبدیل شده است. خرید و فروش دختران نیویورکی در خیابان های این شهر پدیده ای کاملا رایج است.
نیویورک تایمز در این باره نوشت: هنگامی که از خرید و فروش انسان در کشورهایی مانند هند و کامبوج خبر می رسد، قلب هر انسانی به درد می آید. اما به نظر می رسد همه چشم هایشان را به روی رواج این پدیده در ایالات متحده بسته اند.
taknaz.ir at site
در کشورهای فقیر قربانیان اغلب پس از آدم ربایی و زندانی شدن به شیوه برده ها به فروش می رسند، اما در آمریکا دختران بدون آن که زندانی شوند خرید و فروش می رسند.
در واقع قاچاق انسان در آمریکا در ظاهر به شکل خودفروشی دختران دیده می شود، اما اغلب این افراد توسط گروه های خشنی سازمان دهی می شوند که هرگز با برخورد پلیس یا مقام های قضایی مواجه نمی شوند.
taknaz.ir at site
اعتراض به قاچاق کودکان به شیوه یک مؤسسه فعال حقوق بشر
taknaz.ir at site
در واقع ساختار قضایی آمریکا امکان دفاع این دختربچه ها از حقوق شان را به آنها نمی دهد زیرا ثابت کردن پرونده های دلالی در این کشور کار بسیار دشواری است و قضات نیز به شنیدن سخنان این دخترها که ظاهرا مجرم هستند اما خود قربانی شده اند، علاقه ای ندارند.
اعتراض به قاچاق انسان و بی توجهی دستگاه های قضایی آمریکا
taknaz.ir at site
گفتنی است قاچاق انسان پس از قاچاق اسلحه و مواد مخدر سومین تجارت غیرقانونی در سراسر جهان به شمار می رود که کودکان قربانی اصلی آن هستند. بنابر اعلام رسمی سازمان های حقوق بشرسالانه ۳۲ میلیار دلار آمریکا توسط باندهای جنایتکار قاچاق انسان پول شویی می شود و عده ای از این طریق حساب های میلیاردی برای خود ساخته اند.

تور یکروزه ي پروفسور سایمون بل در تهران

پروفسور سایمون بل ، پژوهشگر حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان، درتور یکروزه ای که از تهران داشت، به نکاتی اشاره کرد که در ذهن هر شهروندی این سوال مطرح می شود که "چرا تهران و شهروندانش از حداقل امکانات شهری محروم هستند؟"







معماری نیوز : پروفسور سایمون بل ، پژوهشگر حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان ، تور یکروزه ای در تهران داشت
. "او تهران را دید".
متن زیر گزارش مشاهدات یکروزه اوست که در اختیار سایت خبری معماری نیوز قرار گرفت.

فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!!
در اتحادیه اروپا قانونی تصویب شده است به نام "کمربند سبز". این کمربند برای شهر دو فایده بزرگ دارد، یکی اینکه محدوده و مرز شهر را مشخص میکند و اجازه بزرگ شدن بیش از حد را نمیدهد و دوم اینکه با ایجاد نوار سبز، کمک بزرگی به محیط زیست شهری میکند و الزاما باید شهر به سمت درون رشد کند، این یک قانون کلی برای قاره اروپا است. اما وقتی من از فرودگاه امام به سمت شهر تهران حرکت کردم فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!! و اصلا مربوط به کدام شهر است؟! و کاملا مشخص بود که محیط اصلا تحت کنترل نیست و مدیر ندارد و بزرگترین عیب این بود که اصلا معلوم نبود که شهر کجا تمام میشود و اصلا مرزی وجود ندارد.

17 مدل کفپوش متفاوت در یک خیابان !!!
وحدت، یک اصل مهم در طراحی شهری است ولی اصلا در شهر تهران چنین چیزی مشاهده نمیشود. من در یکی از خیابان های اصلی شهر (انقلاب - آزادی) ، تعداد کفپوش ها را شمردم و به عدد 17 رسیدم، همینجا دیگه از ادامه شمارش خسته شدم و دیگه ادامه ندادم. شما با اینکار هزینه نگهداری را بالا میبرید و در هنگام تعویض، گاهی اوقات خسته می شوید و سریع پیاده رو را آسفالت میکنید. در مرکز شهر ادینبورگ فقط یک مدل کفپوش برای تمامی پیاده رو ها استفاده شده است. نکته دیگر اینکه، سنگفرش های پیاده رو ها باید در مقابل بارش برف و باران طوری عمل کند که آب، یا جذب شود و یا به سمت پوشش گیاهی هدایت شود. اما متاسفانه من این تکنولوژی را در شهر تهران ندیدم و سیستم موجود در مواقع بارانی موجب آب گرفتگی معابر و خیابان ها میشود.

شما فقط در خیابان راه می روید؟؟!
متاسفم که این رو میگم ولی دلم برای سالمندانتان سوخت.
نکته دیگر اینکه شما مبلمان شهری دارید ولی مبلمان شهری که اصولی باشد و به افراد سرویس بدهد اصلا در شهر تهران وجود ندارد. من حدود 3 ساعت در شهر تهران پیاده روی کردم اما اصلا مبلمان شهری برای نشستن پیدا نکردم، افراد سالمند در این قضیه اصولا حذف می شوند، چون فضایی برای استفاده آن ها با توجه به ویژگی هایی که این قشر از جامعه دارد اصلا وجود ندارد.

تهران، شهر ماشین سوارها
اولین چیزی که در تهران برای من جلب توجه کرد این بود که بیشترین چیزی که در خیابان دیده میشود، ماشین است، ناخودآگاه وقتی ماشین هست، آلودگی صوتی هم هست و در کنارش آلودگی هوا نیز وجود دارد. این ها علاوه بر زشت کردن تصویر شهر، تاثیرات بسیار بدی در روحیات شهروندان دارد.

درست است که همه شهرها باید خیابان های اصلی داشته باشد و ماشین ها در آن تردد کنند، اما این دلیل نمیشود که تمام خیابان های ما بشود ماشین رو، باید یکسری از خیابان ها به عابر پیاده سرویس بدهد و این می تواند به صورت یک پیاده رو تمام عیار باشد و یا یک خیابانی که فقط حمل و نقل عمومی در آن انجام شود. و این موضوع اصلا در شهر تهران وجود ندارد. در کل شهر تهران، تنها مکانی که در آن تا حدودی به افراد پیاده توجه شده است خیابان پانزده خرداد است.

معلولین در تهران باید در پرش از روی موانع تخصص پیدا کنند
من ساکن شهر ادینبورگ هستم، در این شهر دسترسی به فضای باز برای تمامی افراد از جمله سالمندان و معلولین کاملا امکان پذیر است و جزئیات به دقت بررسی شده است . موتورسوارها و رانندگان اتومبیل ها به هیچوجه وارد پیاده رو نمیشوند و تمامی پیاده روها دارای یک رمپ مخصوص جهت عبور معلولان است، ولی من در کمال تعجب دیدم که در شهر تهران در ابتدای بسیاری از پیاده روها موانعی کار گذاشته شده تا موتورسوارها و ماشین ها امکان ورود نداشته باشند. هر چقدر فکر کردم که معلولان چطور از این موانع عبور می کنند به نتیجه نرسیدم. همچنین در پیاده رو ها سنگفرش هایی تعبیه شده است برای هدایت نابینایان، ولی به هیچوجه اصول اجرایی بین المللی در آن بکار نرفته است.

روشنایی، فقط برای تصادف نکردن ماشین ها
یکی از موارد زیبایی شناسی در حوزه شهری، روشنایی است. اما در شهر تهران، روشنایی فقط برای این است که ماشین ها با هم تصادف نکنند. همه روشنایی برای خیابان هاست و هیچ روشنایی برای پیاده روها و درختان موجود در پیاده روها و عناصر طبیعی وجود ندارد. این موضوع بسیار خطرناک است.

اماکن تاریخی تهران، فریز شده و متروک است.
ادینبورگ شهری با قدمت تاریخی در انگلستان است، مرکز این شهر یک مکان تاریخی است ولی زندگی در آن جریان دارد و انسان ها زندگی روزمره شان را در آن سپری میکنند و این اماکن به هیچوجه تبدیل به موزه نشده است ولی متاسفانه در تهران، شهری با قدمتی طولانی، چنین چیزی مشاهده نمی شود و تقریبا تمامی اماکن تاریخی تبدیل به موزه و یا مکانی متروکه شده است که اصلا زندگی در آن جریان ندارد.

در معماری، هر ساختمان یک "سازی" میزند
در شهر ادینبورگ، تمامی ساخت و سازها تحت مدیریت است و هیچ فردی نمیتواند در طراحی معماری و منظر ساختمان خارج از الگوها و خلاف طبیعت محیط اقدام کند و اصلا امکان برهم زدن سیمای شهر برای کسی مقدور نیست. اما متاسفانه در تهران هر ساختمان ساز خودش را میزند.

دست نوشته آقای سایمون بل در انتهای مشاهدات
فضاهای شهری در تهران به واسطه عدم حضور شهروندان و تنوع زندگی نتوانسته اند به مکانهای شهری تبدیل شوند. به طور مثال در اصفهان جداره زاینده رود، میدانهای تاریخی و یا میدانهای کوچکی که در محلات ساخته شده اند از قبیل محله جلفا، مکانهای شهری ای می باشند که امکان حضور شهروندان را افزایش می دهند.

به طور کلی بی توجهی به جزئیات ساده که هرروزه شهروندان با آن سروکار دارند، و دست کم گرفتن اهمیت آنها در زیباسازی محیط شهری در تهران به صورت قابل توجهی ملموس است.

من پیشنهادم این است که شما از پیشینه معماری و شهرسازی خود استفاده کرده و سعی کنید تا معنا و مفهوم آنرا دریابید. معماری ای که در کاشان، اصفهان و ابیانه دیده می شود هیچ ارتباطی به آنچه در حال حاضر در ایران می گذرد نداشته در حالیکه با زندگی مدرن نیز قابلیتهای تطابق بسیاری دارد. یک معماری هم پیوند با طبیعت، بومی، زیبا، کاربردی و عملکردی، بدون زوائد که متاسفانه در معماری امروز تهران دیده نمی شود.

دانشجویان معماری منظر نیز باید علم معماری منظر را به جای اینکه از غرب، که معمولا درباره فضای سبز می باشد، گرته برداری کنند، باید از پیشینه معماری خود مانند چهارباغ و بازار در تعریف فضای باز فراغتی استفاده کنند

زیباترین ویلای جهان + عکس

زیباترین ویلای جهان خانه آبشاری فرانک لوید رایت است .خانه ای در دل طبیعت و طبیعتی در دل خانه. شاهکاری که دیگر تکرار نمی شود.

 

تبديل شدن چفيه به برند كالاي يهود و تبليغات مانكن‌ها+تصاویر

از آن جمله می‌توان به دو انگشت باز اول و دوم(اشاره و کناری) اشاره کرد که در اکثر نقاط دنیا آن را به عنوان نماد آزادی خواهی و حق خواهی می‌شناسند. در جنگ تحمیلی ما و انقلاب اسلامی نیز برای ما ایرانیان این مفهم کاملا شناخته و جا افتاد.

تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
به وضوح مشهود و مشخص است که این نوع تصویر سازی در رسانه‌ها به تنوع و گوناگونی فراوانی به معرفی انتفاضه فلسطینی و در دید کلانتر مبارزه‌ی اسلامی آن هم از نوع جهادی کمک شایانی کرده است.

آنچه مهم به نظر می‌رسد آن است که این نماد جهادی و مبارزه‌ای اسلامی با علائم و نماهای طالبانیسم که معرف وحشت و ترور و اسلام امریکایی می‌باشد مخلوط نگشته و کاملا متمایز می‌نماید. شاید کم کاری ما در این قسمت مشهودتر به نظر می‌رسد. چرا که ما در گسترش این نماد یعنی"چفیه" کوتاهی کرده و بیشتر به نوستالوژی‌های دفاع مقدس گونه پرداخته و به صدور انقلاب از این نماد مقاومت پاک توجهی ننموده‌ایم.

تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها

حال می‌بینید که رسانه چگونه مخاطب را مسحور کرده و از یک سربند جهاد را با تفکیک اسلام حقیقی و جدای از طالبانیسم به نمایش می‌گذارد.
اما این همه ماجرا نیست. چفیه به سرعت توسط همین رسانه‌ها مورد حمله‌ی نرم قرار گرفته و تبدیل به برند تبلیغاتی بر اساس ناخودآگاه انسان عمل می‌کند. این ناخودآگاه با دریافت تصویر چفیه و ذهنیت مثبت آزادی خواهانه اکنون تبدیل به برند معتبری شده برای تبلیغ کالاهای یهودی و عکس‌های تبلیغاتی مانکن‌ها.
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
اما این همه ماجرا نبوده و کار اینچنین ختم نخواهد شد. ار انقلاب‌های اخیر منطقه چفیه به نماد مبارزه آزادی خواهان در مقابل طاغوت تبدیل شده و این مفهوم دیگر تحت هیچ شرایطی جدا شدنی نیست.

نکته اینجاست که در یونان تظاهرات کنندگان در مقابل حکومت طاغوتی و ظالم خود از این موضوع بهره بده و آنان نیز با چفیه به میدان آمده‌اند. گویا به سحر این علامت آزادی خواهانه که برگرفته از جهاد اسلامی است پی برده و دست یاری به سمت ان دراز کرده‌اند.

چفیه برای ما بوی شهدا دارد و برای آنها ضمانت پیروزی در برابر طاغوت، گرچه نمی‌دانند شهید یعنی چه و جهاد یعنی چه اما دراین دنیای مادی به طبیعت اعتقاد دارند و خوب می‌دانند که آنچه ماندگار شد به حکم خدا و امضاء شد ماندگاری‌اش با خون شهدا هرگز از بین نخواهد رفت حتی اگر در کنیسه و کافی شاپ و سالن مد مورد هتاکی و استفاده سوء قرار گیرد
از دیگر علائم و نشانه‌ها که خاص جوامع عربی و اسلامی است"چفیه" است. چفیه از طرح گرفته با بافت و نوع جنس مربوط به مناطق گرم و خشک خاورمیانه و متعلق به اعراب بوده است و با انقلاب مردم فلسطین به نماد آزادی خواهی ملت فلسطین تبدیل گردیده است.

تبدیل شدن چفیه به برند کالای یهود و تبلیغات مانکن‌ها
تصویر بالا تصویر یک سریال ترکیه‌ای است که برای پوشش شخصیت فلسطینی آن سریال و مجاهد بودن و مبارز بودن از چفیه به سر و صورت بسته استفاده کرده و با سربند سبز که اختصاص به مجاهدان فلسطینی با نوشته‌ی"لااله الاالله" دارد تصویری کاملا فلسطینی به مخاطب ارائه می‌دهد.

پیاده روی رومانتیک و اتفاق ناگهانی ! ( تصویری )

 

 

 

میگن نباید تو این مواقع به کسی بخندی سرت میاد ولی واقعا باید خندید

اسلام ایرانی به روایت آخرین شاه ایران+تصاویر

به گزارش آخرین نیوز علی اشرف فتحی در وبلاگش نوشت: به این دو بند دقت كنید:

۱-  هیچ كس نمی‌تواند ادعا كند كه بیش از من به خداوند و ائمه اطهار (ع) نزدیك است.

2- یك زمانی رضا علومی در مجلس گفته بود من در فلاسفه دنیا هیچ‌كس را مثل شاه ندیده‌ام، پس پیشنهاد می‌كنم به شاه لقب «فیلسوف‌السلاطین» بدهیم، كه البته رییس وقت مجلس گفت بیا پایین و گر نه می‌گویند شاه ما دیوانه است!

اولی را محمد رضا شاه پهلوی در سخنرانی میدان آستانه قم (بهمن ۱۳۴۱) گفته است. او كه برای تهدید و تطمیع مراجع و علمای مخالف خود به قم آمده بود، با بی‌اعتنایی سنگین آنها مواجه شد و همین بی‌اعتنایی، او را محبور به پریشان‌گویی در میدان آستانه قم كرد. این جمله طلایی شاهنشاه را روزنامه اطلاعات در صفحه اول روز ۴ بهمن ۱۳۴۱ منتشر كرده است!

دومی هم خاطره‌ای است كه بنی‌صدر در مقام یك عضو شورای انقلاب در سخنرانی بهمن ۵۷ خود در جمع كاركنان سازمان انرژی اتمی بیان كرده و در صفحه سوم روزنامه اطلاعات روز ۲۹ بهمن ۵۷ (یك هفته بعد از سقوط رژیم شاه) منتشر شده است.

 


گوشه‌ای از نمایش‌های مذهبی شاه

 

این دو بند را به سلطنت‌طلبان و عشاق سینه‌چاك خاندان پهلوی تقدیم می‌كنم كه اكنون با فرصت‌طلبی قصد دارند چهره‌ای موجه از پیشینه خود عرضه كنند. گویا یادشان رفته كه وزیر دربارشان با خرسندی تمام می‌گفت كه نماز شام اعلی‌حضرت هیچ‌گاه ترك نمی‌شود! لابد سخنرانی سال ۱۹۷۳ شاه‌شان را یادشان رفته كه چگونه از تلاش انقلابی خود برای پیاده كردن اسلام حقیقی سخن گفته است!

هم بقایای پهلوی و هم بازماندگان قاجار هنوز متوجه این نكته نیستند كه این دو سلسله به دلیل ظلم و استبداد فزاینده و نیز عدم درك اصولی دنیای مدرن و به ویژه تلاش برای پیوند ناهمگون و غیراصولی میان مدرنیته با سنت و دین نابود شدند.

چشم خدا در گوگل ارث+عکس

به نقل از روزنامه انگلیسی دیلی‌میل یک هنرمند استرالیایی با سه سال جستجو در تصاویر سرویس نقشه گوگل‌ارث موفق به خلق تصاویری برگرفته از انجیل شده است.

این هنرمند ۳۱ ساله توانسته با بکار گیری از این تصاویر که برای پیدا کردن آنها ۳ سال وقت صرف کرده است، تصاویری از کتاب انجیل مانند شکافته شدن دریای سرخ توسط حضرت موسی (ع) و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی و حتی فرود کشتی نوح پس از طوفان بر روی کوه‌ها را از دیدی آسمانی به تصویر بکشد.

چشم خدا در گوگل ارث+عکسدر این تصاویر که به نام “چشم‌انداز خدا” مطرح شده، تصاویر دیگری همچون آدم و حوا در باغ عدن هم از نگاهی ماهواره‌ای به تصویر کشیده شده است.

چشم خدا در گوگل ارث+عکس“جیمز دایو” که در سیدنی استرالیا ساکن است، سه سال برای یافتن بهترین و منطبق‌ترین تصاویر با تصاویر انجیل در گوگل‌ارث تلاش کرده و سپس آنها را با مدل‌هایی ۳ بعدی از عناصر برای ساخت این تصاویر ترکیب کرده است.

وی که عضو انجمن هنری سیدنی است می‌گوید: ما می‌خواهیم مخاطبان خود را با کارهای خود اندکی از خود بی خود کنیم و با این کار خود ما احساس کردیم که تکنولوژی می‌تواند به موضوعاتی که خواه اتفاق افتاده و یا نیافتاده باشند اجازه به تصویر کشیده شدن بدهد تا به صورت چشمگیری واقعی نشان دهند.

دایو افزوده است: در این متد استفاده از تصاویر ماهواره‌ای بسیار مطمئن‌تر است و این تصاویر به صورت قابل توجهی این اطمینان را به ما می‌دهد.

وی خاطرنشان کرده است که برای خلق صحنه معجزه حضرت موسی در شکافتن دریا از ترکیب تصاویری از آبشار نیاگارا و تصاویری از صحرا استفاده کرده است.

چشم خدا در گوگل ارث+عکسوی با اعلام اینکه جالب خواهد بود اگر بدانید برای باغ عدن آدم و حوا از تصاویری از کشور بلژیک بهره بردم و برخی از این تصاویر که با یکدیگر ترکیب شده اند از لحاظ جغرافیایی نیز با یکدیگر تطابق داشته‌اند.

چشم خدا در گوگل ارث+عکسوی که وعده خلق تصاویر تاریخی دیگری با استفاده از این روش را داده است در ادامه تاکید کرده است که برای خلق برخی عناصر ۳ بعدی در این تصاویر در ابتدا طرح آنها را با مداد بر روی کاغذ کشیده و سپس با همکاری یک استودیوی مدل‌های ۳ بعدی آنها را خلق کرده است.وی سپس ۴ هفته با طراحان دیگر مشغول ترکیب تصاویر زمینه گوگل‌ارث و مدل‌های ۳ بعدی بوده‌اند.

 

تست ضریب هوشی جالب

توجه داشته باشید که باید بدون مکث جواب بدید !

۱ )یک فروند هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط می‌کند. بازماندگان از سقوط را در کجا دفن می‌کنند؟
کانادا – آمریکا – هیچ‌کدام
۲) یک خروس در بام خانه‌ای که شیب دوطرفه دارد، تخم می‌گذارد. این تخم از کدام طرف می‌افتد؟
شمال – جنوب – هیچ‌کدام

۳ )خانمی‌عاشق رنگ قرمز است و تمام وسایل‌ او به رنگ قرمز است. او در آپارتمانی یک طبقه که قرمزرنگ است، زندگی می‌کند. صندلی و میز او قرمزرنگ است.تمام دیوارها و سقف آپارتمان قرمزرنگ هستند. کفپوش آپارتمان و فرش‌ها نیز قرمزرنگ هستند.تلویزیون هم قرمز رنگ است. سریع پاسخ دهید که پله‌های آپارتمان چه رنگی هستند؟
قرمز – آبی – هیچ‌کدام

۴ )پدر و پسری را که در حادثه رانندگی مجروح شده بودند، به بیمارستان می‌برند.پدر در راه بیمارستان فوت می‌کند ولی پسر را به اتاق عمل می‌برند. پس از مدتی دکتر می‌گوید من نمی‌توانم این شخص را عمل کنم، به علت اینکه او پسر من است.آیا به نظر شما این داستان می‌تواند صحت داشته باشد؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۵ ) اگر چهار تخم‌مرغ، آرد، وانیل، شکر، نمک و بیکینگ پودر را با همدیگر مخلوط کنید، آیا کیک خواهید داشت؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۶) آیا می‌توانید از منزلتان بالاتر پرش کنید؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۷ ) یک کیلوگرم آهن چند گرم سنگین‌تر از یک کیلو گرم پنبه است؟
۱گرم – ۱۰۰گرم – هیچ‌کدام

۸ ) مردی به طرف یک پلیس که در حال جریمه کردن اتومبیل بود، می‌رود و التماس می‌کند که پلیس جریمه نکند ولی آقای پلیس قبول نمی‌کند. به پلیس نه یک بار بلکه هشت بار بد دهنی می‌کند.جواب دهید که این مرد چند بار جریمه خواهد شد؟
۸ بار – ۹بار – هیچ‌کدام

۹ ) اگر تمام رنگ‌ها را با هم مخلوط کنید، آیا رنگین کمان خواهیم داشت؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۰ ) گرگی به بالای کوه می‌رود تا غرش شبانه‌اش را آغاز کند.چه مدت طول می‌کشد تا به بالای کوه برسد؟
دو‌شب – پنج‌شب – هیچ‌کدام

۱۱) اگر به‌طور اتفاقی وارد کودکستان دوران کودکی‌تان شوید، آیا قادر به خواندن نوشتن و انجام جدول ضرب خواهید بود؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۲) آیا امکان دارد یک نفر سریع‌تر از رودخانه می‌سی‌سی‌پی شنا کند؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۳) آقای بیل اسمیت و خانم ژانت اسمیت از هم طلاق می‌گیرند. پس از مدتی خانم ژانت اسم اولیه خود را پس می‌گیرد.با این حال، پس از پنج سال با اینکه هنوز از آقای بیل اسمیت طلاق گرفته است، دوباره خانم ژانت اسمیت می‌شود. آیا این قضیه امکان‌پذیر است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۴) آقای جیم کوک مشکوک به قتل است ولی وقتی که پلیس از او سوال می‌کند که در موقع قتل کجا بوده است، آقای جیم می‌گوید در خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقه‌ام بوده‌ام. حتی جزئیات سریال را برای پلیس شرح می‌دهد.آیا این موضوع ثابت می‌کندکه آقای جیم بی‌گناه است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۵) یک شترمرغ تصمیم می‌گیرد که به وطنش بازگردد.چه موقع برای پرواز او به جنوب مناسب است؟
بهار – پاییز – هیچ‌کدام

۱۶ ) جمله بعدی صحت دارد.جمله قبلی غلط است.آیا این قضیه منطقی است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۷) آیا امکان دارد که یک اختراع قدیمی‌قادر باشد که پشت دیوار را به ما نشان دهد؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۸ ) اگر بخواهید یک نامه به دوست‌تان بنویسید، ترجیح می‌دهید با شکم پر یا با شکم خالی بنویسید؟
پر – خالی – هیچ‌کدام

● پاسخنامه
۱) هیچ کدام. بازماندگان که زنده هستند نیازی به دفن کردن ندارند.
۲) هیچ کدام.خروس که تخم نمی‌گذارد!
۳)هیچ کدام.آپارتمان یک طبقه که راه پله ندارد!
۴) آری. اگر این سوال را نتوانستید جواب دهید، وای بر شما.دکتر یک خانم جراح است یعنی این شخص مادر پسر است!
۵) خیر، شما پیش از اینکه کیک داشته باشید باید آن را بپزید !
۶) آری،.بپرید و ببینید که خانه شما چقدر می‌پرد!
۷) هیچ کدام. یک کیلوگرم آهن با یک کیلوگرم پنبه به طور دقیق برابر هستند.
۸) هیچ کدام. خودرو به آن مرد تعلق ندارد.
۹) خیر.رنگ خاکستری خواهید داشت.
۱۰) هیچ‌کدام. گرگ پیشتر بالای کوه است.
۱۱) آری، شما فقط از کودکستان دیدن می‌کنید و با همین شرایطی که الان دارید فقط وارد کودکستان شده‌اید.
۱۲) آری، چون که رودخانه‌ها که قادر به شنا کردن نیستند!
۱۳) آری ژانت با یک آقای دیگر که فامیل‌اش اسمیت بوده، ازدواج کرده است.
۱۴) خیر.چون که ممکن است این سریال تکراری باشد و او پیشتر این سریال را دیده باشد.
۱۵) هیچ کدام.شتر مرغ که قادر به پرواز نیست.
۱۶) هیچ کدام. چون که جملات متضاد هم هستند.
۱۷) آری.پنجره یک اختراع قدیمی‌است که به وسیله آن می‌توان پشت دیوار را مشاهده کرد!
۱۸) هیچ کدام.بهتر است که یک نامه عاشقانه را با قلم و کاغذ بنویسید و با شکم نمی‌توان نامه نوشت!

● تفسیر آزمون
▪ اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین صفر تا ۵ بود، معنایش این است که شما به طرز وحشتناکی به جزئیات بی‌توجهید. حواستان کجاست؟

▪ اگر تعداد جواب‌های درست بین ۶ تا ۱۰ بود، نسبتاً بد نیست، اگرچه این نشان می‌دهد که چندان به جزییات توجه نمی‌کنید. شاید دارید به مسایلی توجه می‌کنید که بقیه به آنها توجه نمی‌کنند. خدا کند این‌طور باشد!

▪ اگر تعداد جواب‌های درست شما بین ۱۱ تا ۱۵ بود، بسیار خوب است.شما خوب به جزییات توجه می‌کنید. خدا خیرتان بدهد!

▪ اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین ۱۶ تا ۱۸ بود، یعنی شما یک پا شرلوک هولمز هستید. احسنت!

يه كم از اون گل و لجن ها هم به دهان من بزن!

هنگامی که فرعون در رود نیل در حال غرق شدن بود، آخرين باري كه سرش از زير آب بيرون آمد به خدا عرض كرد : " تبت الان ": الان توبه كردم

خداوند بلافاصله به جبرئيل فرمود : يك مشت گل و لجن به در دهان او بزن تا دو مرتبه ار حرفش بر نگردد و آن را خراب نكند تا وقت ديگري به كارش رسيدگي كنيم .

خدايا

ماه رمضانت داره میاد هر سال ماه رمضان ميشه ميگم توبه كردم

اما...

يه كم از اون گل و لجن ها هم به دهان من بزن

خدايا ...

عصای حضرت موسی + عکس