تقدیر از یه بازیگر !

سلام بی مقدمه میرم سره اصل مطلب خیلی تو این وبم طی این یکساله به بازیگرا خرده گرفتم و مطلب زدم اما خوب کاره خوب رو هم باید دید بدور از انصافه که تشکر نکنم فقط خواستم مطلب بزنم و از خانم هنگامه قاضیانی بابت اینکه یادی از شهدای میهن عزیزمون کردن تشکر کنم کاری ندارم قبلا چه تیپی چه طرز فکری بودن یا بعدا چی میخوان بشن اما همینکه تو بهترین لحظه ی زندگیش یاد شهدا کرده خودش جای تشکر داره جمله ی زیباشم هم این بود 

خوشحالم فیلم سینمایی «روزهای زندگی» همزمان با تهدیدهای آمریکا به اکران می رسد . این فیلم بار دیگرنشان می دهد مردم ایران برای ایستادگی در برابر هر تهاجمی آماده اند.» «هنگامه قاضیانی» پس از دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن سی‌امین جشنواره فیلم فجر به شهدای کشور ادای احترام کرد. قاضیانی پس از دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر گفت: سلام به همه هم‌قبیله‌های عزیزم. مردم سرزمینم که فکر می‌کنم باز هم انتظار مرا نداشتید اما زمان باهوش‌تر از ما است. همه کاندیداهای این بخش زنان معتبری هستند، با احترام به همه آن‌ها اما این‌بار شاهد اسامی عجیبی بودیم. شاید با این حرف دلم آرام گیرد، متشکرم از هیات انتخاب و داوری که مرا دیدند و با ارائه جایزه مشوقی بودند برای راه سختی که در پیش دارم. از محمدعلی باشه‌آهنگر تشکر می‌کنم که در «بیداری رویاها» بخشی از جنگ را که در 9 سالگی و پناهگاه‌ها تجربه کرده بودم، به من آموخت و شیخ‌طادی که با حرمت و احترام‌بخشی، جنگ را مستندوار از او یاد گرفتم و با احترام به شهدای وطنم از ابتدای تاریخ ایران زمین. وی افزود: زندگی کردن به گدایی در این جهان به از بی‌احترامی به ارواح بزرگانی که معلم‌مان هستند.

از لینک زیر میتونید فیلم این مراسم رو دانلود کنید   لینک رو کپی و تو صفحه ی مرورگرتون کپی کنید 

http://www.yjc.ir/c/document_library/get_file?uuid=a7966db8-3620-4d4a-b0a9-e3cf98853460&groupId=10211


و خدایی که در این نزدیکی هاست…/ بازیگر مشهور انگلیسی( لیام نیسون) که مسلمان شد!!

بازیگر معروف هالیوود که در استانبول صحنه‌های فیلم جدیدش را بازی می‌کرد،‌با شنیدن صدای اذان به فکر تغییر دینش به اسلام افتاده است.وی که دین اسلام را بسیار زیبا دانسته‌،در این‌باره گفت:آن‌ها پنج‌بار در روز به عبادت فراخوانده می‌شوند.در هفته‌ی اول صدای اذان داشت دیوانه‌ام می‌کرد‌،اما بعدها به درون روحم نفوذ کرد‌.این صدای زیبا‌،زیباترین آهنگی است که شنیده‌ام!.بازیگر «جنگ ستارگان» که متولد ایرلندشمالی است و به عنوان یک کاتولیک رشد یافته،از کودکی بادین خود در چالش بود.این بازیگر ۵۹ ساله که تاکنون نامزد و برنده جوایزی چون اسکار،بفتا و سه جایزه گلدن گلوب شده است،در این‌باره گفت: من به عنوان یک کاتولیک رشد یافتم و فکر می‌کنم ماهر روز ناآگاهانه از خود می‌پرسیم که در این سیاره چه می‌کنیم؟ هدف از خلق تمام این کائنات چه بوده است؟من همیشه در حال مطالعه‌ی کتاب‌هایی درباره‌ی خدا یا عدم وجود خدا و کفر هستم.

 این بازیگر ۵۹ ساله که تاکنون نامزد و برنده جوایزی چون اسکار، بفتا و سه جایزه گلدن گلوب شده است، در این‌باره گفت: من به عنوان یک کاتولیک رشد یافتم و فکر می‌کنم ما هر روز ناآگاهانه از خود می‌پرسیم که در این سیاره چه می‌کنیم؟ هدف از خلق تمام این کائنات چه بوده است؟ من همیشه در حال مطالعه‌ی کتاب‌هایی درباره‌ی خدا یا عدم وجود خدا و کفر هستم.

ویلیام جان نیسون بازیگر ایرلندی سینما و تلویزیون، معروف به لیام نیسون، بیشتر به‌خاطر حضور در فیلم «فهرست شیندلر» ساخته‌ی «استیون اسپیلبرگ» شهرت دارد.

لیام نیسون در حقیقت کشف «جان بورمن» بود که او را برای فیلم «اِکسکالیبور» (۱۹۸۱) انتخاب کرد. وی در فیلم‌های اخیرش معمولاً نقش یک مرشد، مربی یا پدر یک جوان را بازی کرده است، که از جمله آن‌ها می‌توان به «بتمن آغاز می کند»، «قلمرو بهشت» و «دارو دسته نیویورکی» اشاره کرد.

لیام نیسون چندین‌بار نقش‌هایی را بازی کرده که مربوط به افراد حقیقی می شوند از جمله «راب روی»، «اسکار شیندلر»، «مایکل کالینز» و «آلفرد کینزی».

این بازیگر ۵۸ ساله عضو انجمن مشاوران مدرسه نمایش انگلیس است و به خاطر بازی در فیلم «درخشش در میان» در نقش یه افسر عالی‌رتبه نازی توجه استیون اسپیلبرگ را برای بازی در نقش اسکار شیندلر در فیلم «فهرست شیندلر» جلب کرد. نیسون اولین انتخاب «الیور استون» برای نقش «شاه فیلیپ» درفیلم «آلکساندر» بود.

از دیگر فیلم‌های او می‌توان «جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح»، «ملکوت آسمان ها» و «بتمن آغاز می‌کند» را نام برد.

او در سال ۱۹۹۴ پس از فیلم «نل» با «ناتاشا ریچاردسون» ازدواج کرد. این پیوند تا پایان مرگ ریچاردسون در ۱۸ مارس ۲۰۰۹ ادامه داشت.

برهنه شدن زن مصری توسط پلیس + عکس

ظامیان مصری برای سرکوب دور جدید انقلاب اسلامی در این کشور برخورد شدید وغیراخلاقی با زنان را آغاز کردند.

 تصاویر دریافتی از میدان التحریر و مقابل ساختمان هیات دولت در قاهره بیانگر این مطلب است که مردم انقلابی به این میدان بازگشته و خواستار اصلاحات جدی در ترکیب دولت هستند.

نظامیان ارتش در برخوردهای خود از برخوردهای غیراخلاقی بازنان نیز چشم پوشی نکرده وحتی اقدام به درآوردن لباس زنان مینمایند.


دراین تصویر زن مسلمان تظاهر کننده درحالی که توسط نظامیان روی زمین درحال کشیده شدن است دیده میشود.
برخورد نظامیان بااین زن بگونه ای است که لباسهای این ناموس مسلمین ازتن او درآمده بااین حال تلاش پلیس برای انتقال وی ادامه داشته و نظامی دیگری با پوتین درحال لگد زدن به شکم و سینه عریان وی است .
دراین تصویر یکی از نظامیان درحالیکه لباس این زن را گرفته و اورا روی خیابان میکشد درحال خنده دیده میشود.ازسوی دیگر نظامی دیگری که بالای سر وی قرارگرفته درحال کشیدن چادرعربی و پوشیه ازسر اوست.

اقایون خانم های که میگم شاه بود خوب بود همه چی اروم بود با ناموس من تو هم قبل انقلاب همین کارا میشد اینا همونایین که به شاه ملعون ما کمک میکردن

وبلاگ به بوی شهدا معطر شد

سلام قبل خواندن مطلب یه خواهشی دارم تا میبینی در مورد شهداست صفحرو نبد تا اخرش نگاه بعد خودت قضاوت کنن .

در اين دوره يادواره ي شهدا چيست؟؟؟؟

بازهم چفيه و گوني شن و لباس خاكي و ....... آيا باز هم اين وسايل؟!

ديگه بس است ....بياييم يك مقدار با خود يادگاران شهدا را ملاحظه كنيم!

شهدايي كه از جان و مال و زندگي خود گذشته و به تكليف و وظيفه خود عمل كردند، اما الان يادگاران آنان در چه حالي هستند؟؟!!

عکسها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شوک‌جدید به سینما این‌بار ازسوی معتمدآریا

پس از اتفاقات مختلف چون دست دادن بازیگر زن ایرانی با مدیران شرکت های خارجی جلوی دوربین ها در تهران و این اتفاق عجیب دیشب، باید به حال فردای سینمای ایران گریست.


 به نقل ار باشگاه خبرنگاران، فاطمه معتمدآریا بازیگر سینمای ایران که طی سالهای اخیر با اقدامات و نظرات پرحاشیه خود توانسته بود نظر سینماگران غرب را به خود جلب کند، جایزه «هانری لانگ لوا» فرانسه را دریافت کرد.

مسئولان این جشنواره دلیل خود را برای اعطای این جایزه به بازیگری که در سالهای اخیر، فیلم قابل توجهی را بازی نکرده حفظ ارزش های فرهنگی حرفه بازیگری و تعهد و حفظ حرمت روح هنر سینما دانسته اند!


معتمدآریا پس از دریافت جایزه اش با کنایه گفت: همه ما امشب دلیلی مشترک برای با هم بودن داریم. بی آنکه بیاندیشیم به چه زبانی حرف می زنیم و در کدام کشور زندگی می کنیم و از کجای جهان به اینجا آمده ایم. بی آنکه بگوئیم در سرزمین مان سیاست مداران چه چیز را بین خودشان بده بستان می کنند !!!

وی که چندی قبل مشکل سینمای ایران را نداشتن برخی صحنه های و اتفاقات خاص (!) همچون بوسیدن زن و مرد توسط یکدیگر دانسته بود، بعد از بوسیده شدن توسط مجری مرد مراسم واکنشی جالب از خود نشان می دهد تا ظاهرا تاکید کند، مشکلات سینمای ایران در حال حل شدن است.

پس از اتفاقات مختلف چون دست دادن بازیگر زن ایرانی با مدیران شرکت های خارجی جلوی دوربین ها در تهران و این اتفاقات عجیب دیشب، باید به حال فردای سینمای ایران گریست.

برای دانلود همین مراسم بر روی لینک زیر کلیک کنید

http://www.parsvi.com/flvideo/7920.flv

ایرانی باش

یک روز یه ترکه

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم


یه روز یه رشتیه..

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد


یه روز یه لره...

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد


یه روز یه قزوینی یه...

به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد



یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
آنقدر اين کامنت را د رقالب ایمیل و کامنت به همدیگه بفرستيم و بنویسیم و
بخوانيم تا عادتهاي قجري و تازی در خنديدن به
هموطن( آنكه در ديده ما جا دارد ) در ما بميرد
و با هم يكي باشيم
مثل هميشه،
مثل زمانهاي سختي و مثل زمانهاي جشن و افتخار

حکایت شن و سنگ

حکایت اینگونه آغاز میشود که دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت:« امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زدآنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به درياچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند. همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجاتیافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد:« امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد. » دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید:« وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟»مرد پاسخ داد:
« وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی
« یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.
 ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم